3 شرتی که تومبان نشد
3
همیشه حساب ویژه ای روی احتمالات تقریبا نا ممکن باز می کنم
مثلا این دخترها بدون اینکه من کارخاصی بکنم بیان کشفم کنن (در این حد که بهم شماره بده و یا چه بهتر اگه ببرتم خونشون دکتربازی).
آخه چرا هیچ وقت این احتمالات درست از آب در نمیاد؟
ازون چراتر من باز مثه احمق ها حساب ویژه ام رو حفظ می کنم؟
بالا خره وقتی فکر و خیال من بیشتر میشه احتمالش هم باید افزایش پیدا کنه
نه؟
مثلا این دخترها بدون اینکه من کارخاصی بکنم بیان کشفم کنن (در این حد که بهم شماره بده و یا چه بهتر اگه ببرتم خونشون دکتربازی).
آخه چرا هیچ وقت این احتمالات درست از آب در نمیاد؟
ازون چراتر من باز مثه احمق ها حساب ویژه ام رو حفظ می کنم؟
بالا خره وقتی فکر و خیال من بیشتر میشه احتمالش هم باید افزایش پیدا کنه
نه؟