3
دنیایه عجیبیس
روی سقف ها قارچ و بر دیوارها شیشه می روید.
دنیای لب های خندان و گونه های جلبک زده
از پهن ناب گرفته تا یخ در گلو
دنیای سگ های با و بی قلاده
دنیای میکروپروسسورها و مایکروقر و فرها دوشورین های کله گچی یا گهی یا هر چی
اگر پایت در جوی آب بیفتد اطمینان داری تنها مانکن مغازه ها هستند که می خندند یا هر چی
یا حتی بر عکس و یا احکام کسشر دیگر
دنیای هرچی پرچی
حتی اگر دهان داوود ها را گل بگیرند و عصای موسی ها را در کونشان فرو کنند یا هرچی باز هم پرچی یا هرچی
چه چیزی قابل دفاع یا بروز یا بیان یا انکار یاهرچی می باشد
دنیای هیچی هرچی پرچی
پشت دست یا نقاط تیز بدن حساس تر از خط های انحنا هستند
مغذم تاب یا آب آورده.
سینه ام دود
گوش هایم موج
چشم هایم اوج
آلتم خواب
ناخن هایم بیل
قلبم ول
دستهایم مثلا شنا
لب هایم حباب
بازی طیف ها دور هم
هیچ چیز برای حس کردن
هرچقدر هم دست هایم را بازکنم
عروس دریایی یا زمینی یا آسمانی یا هر چی یعنی چی
تصویر کراواتم که به سرعت به هر طرف پرت می شود بر می گردد
فشار هوا تمام شده است و می توانید ماسک هایتان را بردارید
غصه نه از سقوط است نه از فاصله
زبل خان اینجا زبل خان اونجا زبل خان همه جا
دهانم باران
پاهایم تاول های چند میلیون هکتاری
انگشهای تفی باد
شرت های خیس، آتش
چتر های سرافکنده ، آب
و آلت ها سرفراز، خاک
و سوال ابدی من
" حرامزاده چرا خون پنجمین عنصر نیست؟"
موها ریخته
پشمها بلند و فرفری
مهر مادری اورانگوتانها و یا هر چی
گلویم یخیده
خفیده
اژدها از کابوس اژدها می ترسد
دنیا سایه روشن تر می شود
و مرغ من هنوز یک پا دارم
"تاریکی در تاریکی
دروازه ای مطلق به درک هستی"
تنها همین برایم باقی مانده.
چرا یا اصلا چرا؟
نمی دانم.
دنیایه عجیبیس
روی سقف ها قارچ و بر دیوارها شیشه می روید.
دنیای لب های خندان و گونه های جلبک زده
از پهن ناب گرفته تا یخ در گلو
دنیای سگ های با و بی قلاده
دنیای میکروپروسسورها و مایکروقر و فرها دوشورین های کله گچی یا گهی یا هر چی
اگر پایت در جوی آب بیفتد اطمینان داری تنها مانکن مغازه ها هستند که می خندند یا هر چی
یا حتی بر عکس و یا احکام کسشر دیگر
دنیای هرچی پرچی
حتی اگر دهان داوود ها را گل بگیرند و عصای موسی ها را در کونشان فرو کنند یا هرچی باز هم پرچی یا هرچی
چه چیزی قابل دفاع یا بروز یا بیان یا انکار یاهرچی می باشد
دنیای هیچی هرچی پرچی
پشت دست یا نقاط تیز بدن حساس تر از خط های انحنا هستند
مغذم تاب یا آب آورده.
سینه ام دود
گوش هایم موج
چشم هایم اوج
آلتم خواب
ناخن هایم بیل
قلبم ول
دستهایم مثلا شنا
لب هایم حباب
بازی طیف ها دور هم
هیچ چیز برای حس کردن
هرچقدر هم دست هایم را بازکنم
عروس دریایی یا زمینی یا آسمانی یا هر چی یعنی چی
تصویر کراواتم که به سرعت به هر طرف پرت می شود بر می گردد
فشار هوا تمام شده است و می توانید ماسک هایتان را بردارید
غصه نه از سقوط است نه از فاصله
زبل خان اینجا زبل خان اونجا زبل خان همه جا
دهانم باران
پاهایم تاول های چند میلیون هکتاری
انگشهای تفی باد
شرت های خیس، آتش
چتر های سرافکنده ، آب
و آلت ها سرفراز، خاک
و سوال ابدی من
" حرامزاده چرا خون پنجمین عنصر نیست؟"
موها ریخته
پشمها بلند و فرفری
مهر مادری اورانگوتانها و یا هر چی
گلویم یخیده
خفیده
اژدها از کابوس اژدها می ترسد
دنیا سایه روشن تر می شود
و مرغ من هنوز یک پا دارم
"تاریکی در تاریکی
دروازه ای مطلق به درک هستی"
تنها همین برایم باقی مانده.
چرا یا اصلا چرا؟
نمی دانم.
دنیایه عجیبیس