3
ثانيه ها را صرف گیچ و منگ تلوتلو خوردن
این چه سیالیس ؟
چرا اینقدر زود افق های دور دست روی شانه هایمان می گذارد
هیچ به شباهت های ابتدا و انتهای هر چیز ناچیز فکر کرده اید
از دود تا کره
از سردرد تا الکل سفید و سردرد و...
انگار چیزی این وسط ها گم شده باشد
از رفتن و رسیدن و بریدن و ندیدن
از سوار شدن تا پیاده شدن
اتوبوس های عادی را می گویم
اصلا تمام چیز ها ی عادی را می گویم
اه اه
روز به روز جنده تر می شوم
در همه زمینه ها
با تمام وجود حس می کنم ...
کی از این تعلیق تخمی خلاص می شم...
این چه سیالیس ؟
چرا اینقدر زود افق های دور دست روی شانه هایمان می گذارد
هیچ به شباهت های ابتدا و انتهای هر چیز ناچیز فکر کرده اید
از دود تا کره
از سردرد تا الکل سفید و سردرد و...
انگار چیزی این وسط ها گم شده باشد
از رفتن و رسیدن و بریدن و ندیدن
از سوار شدن تا پیاده شدن
اتوبوس های عادی را می گویم
اصلا تمام چیز ها ی عادی را می گویم
اه اه
روز به روز جنده تر می شوم
در همه زمینه ها
با تمام وجود حس می کنم ...
کی از این تعلیق تخمی خلاص می شم...