Friday, March 18, 2005




3 ناراحت نباش بزودی خدا را گیر می اندازیم ،
جایی که نتواند از دستمان فرار کند .
آن وقت شروع می کنیم .
برای لحظه لحظه بودنمان .

ها ها
تستامنت در گوشش آنقدر بلند می کنیم که از حال برود و تنها جیق بزند
جیق های بلند
جیق هایی در شان حداوندی اش
تا هه عالمیان بشنوندش
که می ترسد و جیق می کشد.


Comments: Post a Comment
ARCHIVE
October 2004  November 2004  December 2004  January 2005  February 2005  March 2005  April 2005  May 2005  June 2005  July 2005  August 2005 
H A 6
2 P A
H O M E
M A I L
X M L